Forbidden Apple

 

Sunday, January 28, 2007

*

به هنرهای عصر جدید دقت کردین ؟
در حالیکه نهایت ذوقمون اینه که روی ماشینهای گرد و خاک گرفته بنویسیم لطفا مرا بشویید , یکی اومده و روی شیشه کثیف ماشینش , با جا به جا پاک کردن گرد و خاکها تابلوی فوق العاده زیبایی رو خلق کرده ...
ساعتها وقت گذاشته , چاقو رو از صدها جهت چرخونده , و تصاویر افسانه های شرق دور رو روی پوست هندونه به یادگار گذاشته ...
انسان هزاره های قبل , کوه رو میتراشید و از دل اون یک معبد سنگی یکپارچه میتراشید , بنایی که هنوز هم هست و با دیدن عظمتش نفس توی سینه حبس میشه ... ولی انسان هزاره سوم بعد از میلاد , دونه های ریز شن رو با چه ظرافتی روی هم میچینه , و توی ساحل گرم دریا قلعه ها و مجسمه های شنی قشنگ درست میکنه ...
توی کلاس با بازیگوشی تمام کاغذ رو تا میکردیم و موشک میساختیم , ولی انسان معاصر با تاثیر پذیری از اریگامی ژاپنی میدونه که کاغذ میتونه یه وسیله برای خلق اثر هنری باشه ... کاغذ رو تا میکنه , برش میده , باز هم تا میکنه و در نهایت کاردستی های فوق العاده زیبایی میسازه , که ایده جدیدشون و شکننده بودنشون نگاهو خیره میکنه ...
و خیلی مثالهای دیگه از آدمکهای پرتقالی , حکاکی های روی پوست تخم مرغ , شمشادهایی که قشنگتر از مجسمه های خدایان روم باستان تراشیده شدن و ...
واقعا علت این تغییر مسیر هنر چیه ؟ چه بلایی بر سر انسان نسل جدید اومده ؟
چه قدر میتونی اون ماشین رو توی پارکینگ نگهداری تا روی تابلوی گرد وخاکیت بارون نباره ؟
هندونه تا چه مدت میتونه تازه بمونه و با پلاسیده شدنش به طرح کنده کاری شدش جفا نکنه ؟
موجهای دریا و باد ساحلی آیا میفهمن که نباید اون قلعه افسانه ای رو خراب کنن ؟
آیا تازگی و نوآوری و ابتکار جای موندگاری رو گرفتن ؟ یا دونستن این واقعیت که عکس و فیلم اثرشون باقی میمونه ضرورت بقای خود اثر رو کمرنگ میکنه ؟
یا اینکه اینها هنرهای جدیدی نیستن و در گذشته ها هم بودن , فقط چون از بین رفتن ما از وجودشون بی اطلاع بودیم ؟
به هر حال , هر علتی که داره , جالبن و من از نگاه کردنشون لذت میبرم ... اتفاقا شاید قشنگیشون در فانی بودنشونه , و با از بین رفتنشون این فرصت رو به بعدی ها میدن تا لذت دوباره ساختنشونو تجربه کنن ...
نظر شما چیه ؟!

                   

|

Monday, January 15, 2007

* از تو جز تو نمیخواهم ...

باران اشکهای من
و
خورشید چشمان تو
زیباترین و رنگینترین رنگین کمان تاریخ را
نقش خواهند زد ...

                   

|

Monday, January 08, 2007

*

در آن دور دستها
جایی که باران
شسته صورت چرک آسمان را
خورشید لبخند میزند
شبنم روی سرخ گلها را میبوسد
و پروانه ها در آهنگ نسیم میرقصند ...
روی چمنها دراز کشیده ایم
دست در دست ...
و برای ابرهای سفید تپلی
شکلهای عاشقانه میسازیم.
دشت
قاصدکها را به باد سپرده ,
قاصدکها به آسمان رفته
و هنوز نیامده اند.
یعنی چه پیغامی میاورند ؟!
بیا بر روی درختها نماز بخوانیم
دعاهای سبز ,
زودتر برآورده میشوند .

                   

|
As someone who has eaten forbidden apple, I should say it's so sweet and worthy to give the heaven for .

قهوه تلخ
آفروديت
ديوونه
استامينوفن
A Memoir Of Madness
زنانه ترين اعترافات حوا
بي واژه
نقاشي صداها
آقای الف
خانم شین
عاقلانه
روپوش سرمه ای
روياهاي من
آخرين فرصت
آبی
تبسم
سيب سرخ خورشيد
شقايق
سیاه مشق
نیلوفرانه
سپید مثل برف
برگهای خاطره
دوگانه
يه فنجون قهوه با گردو
پنجره
اورانوس
نیمه پنهان
دختر نارنج و ترنج


November 2004
December 2004
January 2005
February 2005
March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
August 2007
September 2007
October 2007
December 2007
March 2008
May 2008
October 2008
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
February 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
November 2012

Gardoon Persian Templates

[Powered by Blogger]

XML