Forbidden Apple

 

Thursday, April 15, 2010

*


وقتی باد آروم آروم موتو نوازش می کنه،
طبیعت وجودتو اینقدر ستایش می کنه،
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد،
برای داشتن چشمای تو خواهش می کنه،
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟!

وقتی شب فقط میاد برای خوابیدن تو،
خورشید از خواب پا می شه تنها واسه دیدن تو،
وقتی که چشمه حریصه واسه لمس تن تو،
یا که پیچک آرزوشه بشه پیراهن تو،
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟!

وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز می کنه،
عشقه تو حتی طبیعتو هوس باز می کنه،
وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو،
چرخ گردون واسه تو گردشو آغاز می کنه،
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟!

                   

|

Sunday, April 11, 2010

* این روزها ...


- خوب یه سال برو دانشکده آشپزی که مدرکشو بگیری ، بعد برای خودت یه رستوران یا یه کافه کوچولو بزن !
تصورش ته دلمو قلقلک میده ، باید اعتراف کنم که دو سه روزی حتی بهش فکر میکنم و توی رویاهام باهاش حال میکنم ... بعد لحظه ای رو تصور میکنم که میخوام این خبر رو به مادرم بدم . خب من اصولا توی زندگیم هر کاری خواستم رو کردم و هیچوقت کاری نداشتم که اونا چی میگن ، ولی این یکی رو ندید میدونم که بشنوه قلبش وایمیسه !! یه نفس عمیق میکشم ، شایدم یه آه ... ولی هنوزم کافه گرم و صمیمیم پناهگاه خستگی هامه ...
.
شهر پر از قاصدک شده ، پر از نرگس ، پر از شکوفه ، پر از نسیم ... فصل تولدمه ... نه ، نمیشه بی روحیه بود ، حتما یکی از این قاصدک ها مال منه ...
.
جاشون خیلی خالی بود ، ولی بالاخره برگشتن . تعریف میکنه که :
- گوشت شده کیلویی بیست هزار تومان !!! صد گرم چاقاله گرفتیم دو هزار تومان !!! یه لیوان قهوه رو تو کافیشاپ میدن شش هزار تومان !!! وای خدای من ... سرم از این عددها گیج میره ...
- به یه عابر راه دادم که رد شه ، ماشین پشتیها میخاستن منو بکشن ! همش میخوان به زور راه بگیرن ، بی مورد سبقت بگیرن ...
- به فروشنده هه دارم عید رو تبریک میگم ، نه تنها جوابم رو نمیده بلکه سرشو عین ... میندازه پایین و میره اونور !
فکر میکنم یعنی تازگیها اینجوری شده ؟؟ نه ... ولی بهش انقدر عادت میکنی که دیگه حسش نمیکنی ... فکر میکنم یعنی دلم تنگ شده ؟ اره ... حتما تنگ شده ...

                   

|
As someone who has eaten forbidden apple, I should say it's so sweet and worthy to give the heaven for .

قهوه تلخ
آفروديت
ديوونه
استامينوفن
A Memoir Of Madness
زنانه ترين اعترافات حوا
بي واژه
نقاشي صداها
آقای الف
خانم شین
عاقلانه
روپوش سرمه ای
روياهاي من
آخرين فرصت
آبی
تبسم
سيب سرخ خورشيد
شقايق
سیاه مشق
نیلوفرانه
سپید مثل برف
برگهای خاطره
دوگانه
يه فنجون قهوه با گردو
پنجره
اورانوس
نیمه پنهان
دختر نارنج و ترنج


November 2004
December 2004
January 2005
February 2005
March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
August 2007
September 2007
October 2007
December 2007
March 2008
May 2008
October 2008
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
February 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
November 2012

Gardoon Persian Templates

[Powered by Blogger]

XML