*
رفتیم حراج ، توی قسمت مربوط به وسایل کریسمس میرم سراغ جورابها و دو تاشونو بر میدارم .
- اینارو میخوای چیکار؟
- اینارو میزنی به دیوار و بابانویل میاد و توشون برات هدیه های کوچولو کوچولو میذاره !
- آره؟؟! وجود دارن ایشون ؟!؟
- کودک درونم دوست داره باور داشته باشه که بابانویل هست و تو هم اگه فکر کردی با این حرفها میتونی از زیر هدیه کریسمس من فرار کنی کور خوندی !!
.
شروع میکنم به فکر کردن در مورد این چیزهای خیالی و یه سری خرافه های رایج توی جامعه. از طرز تفکرم در مورد این موضوع خندم میگیره ، کاملا به اختیار انتخاب کردم که کدوماشونو باور داشته باشم و کدومارو نه ! مثلا همین بابانویل، دوست دارم فکر کنم که واقعا از دودکش میاد پایین و هدیه هامونو میذاره زیر درخت و میره ... وقتی به بچه ای میگم که دندون افتادشو بذاره زیر بالش چون
پری دندون میاد و به جای دندونش بهش جایزه میده، از ته دلم میخوام که با جایزه ای که براش میگیرم غم و ترس افتادن دندونش رو فراموش کنه . انگلیسیهای قدیم باور داشتن که روحهای خوب توی درختها و چوب زندگی میکنن و این ضرب المثل بزنم به تخته (که معادل انگلیسیش هم هست) به این خاطر بوده که اون روحهای خوب رو صدا بزنن تا به کمکشون بیان ! خب حالا اگه انجام دادن این کار به اون آدم حس خوب میده چه اشکالی داره، بذار انجام بده . در مورد این سنگهای آبیه چشم نظر هم عینا همین طوری فکر میکنم . یا مثلا دوست دارم باور داشته باشم که اگه همون لحظه ای که شهاب سنگ داره رد میشه آرزو کنی براورده میشه یا اگه یه قاصدک دقیقا به سمتت بیاد بهت یه خبر خوب میرسه ... یا مثلا چه اشکالی داره اگه باور داشته باشیم که وقتی پشت سر یه مسافر آب میریزی مثل همون آب زلال و روون میره و صحیح و سالم بر میگرده ... خلاصه تمام این فیلترهایی رو که دنیای خشن و ماشینیمونو کمی تلطیف میکنن رو دوست دارم ...
.
ولی در مقابل از یه چیزایی مثل اگه از زیر نردبون رد شی بدشانسی میاره و اگه گربه سیاه ببینی بدشگونه و اگه قیچی باز و بسته کنی دعوا میشه و... فقط خندم میگیره ، خب مثل آدم بگن آقا جان خطرناکه، نردبون میافته رو سرت یا چه میدونم قیچی میره تو چشمت ! یه کارایی که دیگه واقعا مسخرست ، نمکدون رو میز چپه میشه برمیداره نمک میپاشه پشت سرش !! یه سری چیزا هم باورهای علمی غلطی هستن که بین مردم جا میافته ، مثلا اگه دم سبز گوجه فرنگی رو بخوری سرطان میگیری، در حالی که صرفا فیبره و مواد مضر خاصی نداره و در مقابل مثلا فکر میکنن که ترشی هر چه قدر بمونه بهتر میشه در حالیکه هر چه قدر میمونه ترکیبات سرطانزای توش بیشتر میشن !
.
اکثر این باورها صرفا نیروی تلقین و انرژیهای مثبت منفی یه که خودمون به خودمون میدیم ، پس چه اشکالی داره اگه همه بدهاشو حذف کنیم و خوباشو بذاریم بمونه تا یه کمی زندگیمونو نازتر کنه ؟