*
آره عزیزم ...
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد ---------------------- من و ساقی به هم سازیم و بنیانش بر اندازیم
×
ممنونم ... واقعا ممنونم ...
×
انگار افتادم توی دریا ... کلی هم آب خوردم ... داشتم غرق میشدم ... حالم بد بود , خیلی بد بود ... اون شب یاد شعری افتادم که
مامان رویا برام خونده بود :
اگه امشب نمیرم , دیگه هیچوقت نمیمیرم ...
نفهمیدم چرا اینطوری شد , فقط میتونم بگم که شاید مداخله کردم , شاید صخره نوک تیزیو با زمین اشتباه گرفتم ... دختر جون , تو که طنابو پاره کردی , پس چشماتو ببند , عجله نکن , خودش صحیح و سالم میرسوندت به زمین ... حالا که افتادی توی دریا دست و پا نزن , انرژیهات هدر میرن بیخودی , خودتو تسلیم جریان آب کن , فقط وقتی تقلا کن که رفتی زیر آب ... موجها میرسوننت به ساحل ... صبر کن ... فقط صبر ...
×
خدای نازنینم , فقط یه چیزی میگم :نذار که خدا حدا کردنامون گم شن ... بی ارزش شن ...
×
دلم میخواست تقویم وایسه , ولی روزها تند و تند بگذرن ... دلم میخواست این روزو پیشت باشم ... دلم میخواست خدا یه خبر خیلی خوشو بهمون هدیه بده ... دلم میخواست ...
عزیزترینم , خوشگلترینم , نازنینترینم , مهربونترینم , بهترینم ....
تولدت مبارک !