*
وای خدای من ... چقدر پروانه ... باور کردنی نیست ... انگاری تو شهر رنگین کمونی ، یه جایی وسط یه کارتونی چیزی ! اومدیم
موزه طبیعت . این اتاق پناهگاه پروانه هاست . صدها پروانه دارن اینجا پرواز میکنن . کوچیک ، بزرگ ، رنگی رنگی ، معمولی ... بعضی هاشون دوتایی یا حتی سه تایی بغل هم پرواز میکنن . خیلی قشنگه ...
خانومه توضیح میده که اونا ممکنه بیان و روی شما بشینن . این بستگی به صابونی که استفاده کردن ، اسانس پودر لباس شوییتون ، رنگ لباستون و ... داره . فکر میکنم یه چیزی فراتر از اینها باید باشه . باید به آرامشت ، انرژی های درونیت ، روحییاتت و .. هم بستگی داشته باشه . باید احساس امنیت کنه که بشینه روت ... توی همین فکرهام که یکیشون میاد و میشینه روی شونم . حرکت پاهاشو روی تنم حس میکنم . زودی میپره میره ... همین موقع یکی دیگشون میشینه روی گیگیلی . بین بازو و شونش . سیاه و زرده . کمی راه میره . بالهای قشنگشو تکون میده . شاید یکی دو دقیقه ای همون جا میمونه . صدای آبشار کوچولویی که اونجا گذاشتن رویایی بودن صحنه رو بیشتر کرده ...
به این فکر میکنم که چقدر نازه ... و این فرشته کوچولو چه خوب شناختاتش ...