*
مثل اعتباري مي مونه كه « به نام خدا » به نوشته هام ميده ،
مثل اخلاصي كه تو صدامه وقت دعا ،
مثل تماشاي اشك شمعهاي سقاخونه ،
مثل حس خيسي بارون روي صورتم ،
مثل پابرهنه دويدن روي شنهاي داغ ساحل ،
مثل خوابيدن روي پاهاي خستهُ مادر ،
مثل گرفتن دونه هاي برف با زبون ،
مثل بوي چمنهاي خيس ،
مثل خش خش برگهاي پاييزي زير قدمهام ،
مثل سكوت لغزش قلمم روي كاغذ ،
مثل جادوي رنگهاي آتيش ،
مثل لمس دستهاي باد ،
مثل پاكي خندهُ بچه ها ،
مثل حس پرواز ،
مثل همهُ چيزهاي خوب دنيا ...
زمزمهُ اسم قشنگتو ميگم ...
فقط يه لحظه به ياد اُوردنت كافيه تا انرژي بگيرم و ادامه بدم .