*
میگه میتونی چرت و پرت بنویسی ؟ و قلمم ناخودآگاه روی کاغذ میدود ...
از بامداد تا نیمروز
از نیمروز تا غروب
از غروب تا نیمه شب
نوشتیم
نوشتیم
نوشتیم:
نور
نور
نور
آنگاه خسته خفتیم
×××××
فردا
همه جای خانه سیاه شده
بود
آیینه ها
دیوار ها
و روی زمین پر از سیاهی بود ,
شب پنجره باز مانده بود .