چقدر دیر شده ... برای همه چی دیر شده .... یه دنیا کار عقب افتاده دارم ... و اضطرابش باعث میشه که نتونم به هیچ کدومشون برسم ... این وسط هم چند روز خیلی غرق کارم شدم و یهو به خودم اومدم و دیدم ای واییییییییی ۲۰ آوریله !! آخرین کارهای اداری تزم (گیگیلی طفلی آخرش برگشو گرفت که خودش درستش کنه !) ، فرستادن هدیه ، این درس مسخره که دارم و امتحانش هی داره نزدیکتر میشه ، درست کردن پوستر برای مسابقه ، و ... وای خدای من ... چرا نمیتونم خودمو جمع کنم و از یه جایی شروع کنم آخه ... این رییس جان هم که یه عالمه کار جدید ریخت رو سرم و رفت ... . دریاچه دوباره خاکستری شده ... هوا به شدت سرده ..