بیشتر از یک لیتر باکتری کشت دادم ، و دارم دی ان ای ازشون استخراج میکنم . اومده و با غصه میگه که زباله رادیو اکتیو رو که دور میریختم یکمش ریخت روم! بعد یه نگاهی به بساطم میندازه و میگه چی شده که ماسک زدی ؟ میگم آخه ژن ساختن جی اف پی (پروتئین فلورسنت سبز) کردم تو این باکتریها ، نمیخوام قورتشون بدم !! با خنده ادامه میدم که فک کن به خاطر گلو درد میری دکتر ، دکتره میگه به به چه حلق شبرنگ قشنگی !! میخنده و میگه بهتر از اینه که بهت بگه به خاطر اثر مواد رادیواکتیو داری تبدیل به هشت پا میشی !!! . میگه پیچشو نمیتونم باز کنم ، کاش یه سکه داشتیم ! یاد سکه یه سنتی براقی میوفتم که دیروزش تو سینما پیدا کردم . میگم من یه لاکی پنی دارم !! میگه چه عالی ... لوله هارو آماده میکنیم ، میخوایم بزاریمشون توی الترا سانتریفیوژ . میگه از این جفت عددا کدوم رو بیشتر دوست داری ؟!؟ ۱ و ۴ ، ۲ و ۵ یا ۳ و ۶ ؟؟ یه لحظه فکر میکنم و میگم که ۱۴ عدد منه !! نمونه ۱۶ ساعت اون تو میمونه و میچرخه ! داریم بازش میکنیم ، خدا خدا میکنم که تستم کار کرده باشه ، آخه آماده سازیهاش تقریبا یک ماه طول کشیده ! لوله رو در میاره ، با دقت نگاش میکنه ، میگه عناصر خوشبختیت یارت بودن !! ویروس به این خوشگلی تا حالا ندیده بودم ! فکر میکنم هییییییییییی من آدنو ویروس ساختم !!! . دارم جوابها رو وارد جدول میکنم . دل تو دلم نیست . اینتر آخر رو میزنم و با دلهره به جواب آخر نگاه میکنم . وای خدای من !! کار کرده ! یعنی من واقعا دارم یه کشف علمی میکنم ؟؟؟ هنوز خیلی کار داره ، ولی تا همینجاش هم باورم نمیشه ... مثل اینکه داره برگی به جنگل علم اضافه میشه ...